Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



درگذشت کوروش:.


مرگ کوروش نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداریم و لیکن از شواهد چنین پیداست که کوروش در اواخر عمر برای آرام کردن نواحی شرقی کشور که در جریان فتوحاتی که او در مغرب زمین داشت ناآرام شده بودند و هدف تهاجم همسایگان شرقی قرار گرفته بودند به آن مناطق رفته است و شش سال در شرق جنگیده است. بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها ( یا به قولی سکاها ) کرده است دانسته اند. ابراهیم باستانی پاریزی در مقدمه ای که بر ترجمه ی کتاب « ذوالقرنین یا کوروش کبیر » نوشته است ،  آنچه بر پیکر کوروش پس از مرگ می گذرد را اینچنین شرح می دهد :
سرنوشت جسد کوروش در سرزمین سکاها خود بحثی دیگر دارد. بر اثر حمله ی کمبوجیه به مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پایتخت پریشان شد تا داریوش روی کار آمد و با شورش های داخلی جنگید و همه ی شهرهای مهم یعنی بابل و همدان و پارس و ولایات شمالی و غربی و مصر را آرام کرد. روایتی بس موثر هست که پس از بیست سال که از مرگ کوروش می گذشت به فرمان داریوش ، جنازه ی کوروش را بدینگونه به پارس نقل کردند.
 شش ساعت قبل از ورود جنازه به شهر پرسپولیس ( تخت جمشید ) ، داریوش با درباریان تا بیرون شهر به استقبال جنازه رفتند و جنازه را آوردند. نوزاندگان در پیشاپیش مشایعین جنازه ، آهنگهای غم انگیزی می نواختند ، پشت سر آنان پیلان و شتران سپاه و سپس سه هزارتن از سربازان بدون سلاح راه می پیمودند ، در این جمع سرداران پیری که در جنگهای کوروش شرکت داشته بودند نیز حرکت می کردند. پشت سر آنان گردونه ی باشکوه سلطنتی کوروش که دارای چهار مال بند بود و هشت اسب سپید با دهانه یراق طلا بدان بسته بودند پیش می آمدند. جسد بر روی این ردونه قرار داشت. محافظان جسد و قراولان خاصه بر گرد جنازه حرکت می کردند. سرودهای خاص خورشید و بهرام می خواندند و هر چند قدم یک بار می ایستادند و بخور می سوزاندند. تابوت طلائی در وسط گردونه قرار داشت. تاج شاهنشاهی بر روی تابوت می درخشید ، خروسی بر بالای گردونه پر و بال زنان قرار داده شده بود – این علامت مخصوص و شعار نیروهای جنگی کوروش بوده است. پس از آن سپهسالار بر گردونه جنگی ( رتهه ) سوار بود و درفش خاص کوروش را در دست داشت. بعد از آن اشیا و اثاثیه ی زرین و نفایس و ذخایری که مخصوص کوروش بود –  یک تاک از زر و مقداری ظروف و جامه های زرین – حرکت می دادند.
ادامه مطلب...

کوروش کبیر و ادیان:.

کوروش و ادیان
در دنیای باستان رسم بر آن بود که چون قومی بر قوم دیگر فائق می آمدند ، قوم مغلوب ناچار می شدند که به دین مردم پیروز درآیند و از باورهای مذهبی خود دست بکشند. چه بسیار مردمی که به خاطر سر باز زدن از پذیرش دین بیگانه ، بدست اقوام پیروز تاریخ به خاک افتاده اند و چه بسیار معابدی که توسط فاتحان با خاک یکسان گشته اند. در چنین دنیایی بود که کوروش پرچم آزادی ادیان را برافراشت و مردم را ( از ایرانی و انیرانی و از بت پرست و خورشید پرست و یکتا پرست ) در انجام فرائض دینی خود آزاد گذاشت و حتی معابدی را که در جریان جنگهای مختلف آسیب دیده بودند از نو ساخت. بهترین نمونه های این جوانمردی را در جریان تسخیر بابل می بینیم.
در حالی که مردم بابل خود را برای دیدن صحنه های ویران شدن معابدشان به دست سپاهیان پارسی آماده می کردند ، کوروش در میان آنان حاضر شد و در مقابل چشمان حیرت زده ی آنان ، مردوک خدای خدایان بابل را به گرمی ستود و فرمان آزادی مذهبی را در سراسر کشور بابل صادر کرد. این فرمان از جمله شامل یهودیانی می شد که بختنصر همه چیزشان را گرفته بود ، کشورشان را در شعله های آتش ویران کرده بود و خودشان را به اسارت به بابل آورده بود. اندکی پس از ورود به بابل ، کوروش به یهودیان اجازه داد تا پس از هفتاد سال زندگی در اسارت و بندگی به فلسطین بازگردند و درآنجا به بازسازی اورشلیم بپردازند. کوروش به خزانه دار خود « مهرداد » دستور داد تا هر چه از ظروف طلا و نقره و اسباب و اثاث مذهبی که در دوره ی بختنصر از معابد اورشلیم غارت شده و در معبد های بابل باقی مانده است را به یهودیان بازگرداند و او نیز همه ی آن اثاث را که مشتمل بر پنج هزار و چهارصد تکه بود به آنان مسترد داشت. سپس کوروش از مردمانی که یهودیان در میان آنان می زیستند خواست تا آذوقه و خواربار و مواد لازم برای سفر را برایشان فراهم آورند و آنان نیز چنین کردند. باری ! هزاران یهودی پس از صدور فرمان آزادیشان از جانب کوروش ، به سوی شهر و دیار خود روانه شدند و با کمک ایرانیان موفق شدند شهر خود را  از نو بسازند و حیات ملی خود را احیا کنند.
به خاطر این محبت بزرگ و ستودنی ، از کوروش در کتاب های مقدس یهودیان به نیکی یاد شده است. این ستایش چنان است که تورات کوروش کبیر را « مسیح خدا » نامیده است. بدین صورت از دیر باز کودکان یهودی از همان نخستین روزهای زندگی خود از طریق کتب مذهبی با این ابر مرد بشر دوست آشنا گشته و مردانگی و فتوت او را می ستایند. مسیحیان نیز که به گمان بسیاری پایه و شالوده ی دینشان ، تورات یهود است ، کوروش را فراوان احترام می کنند و مقامی بالاتر از یک پادشاه و یک کشورگشای بزرگ برای وی قائلند. در قرآن مجید نیز چناکه به پیوست آمده است از کوروش کبیر ( یا همان ذوالقرنین ) به نیکی یاد شده و بدین ترتیب کوروش تنها پادشاهی است که در هر سه کتاب آسمانی مورد ستایش پروردگار قرار گرفته است. 
enik
 


خدایان والهه های یونان باستان:.

 

هستیا (Hestia)
هستیا بزرگترین خواهر زئوس و الهه حاکم بر زندگی خانوادگی و به عبارتی اجاق خانه بود. او برای فرار از تقاضای عاشقانه برادرانش پوزئیدون و آپولو، قسم خورد که همواره دوشیزه باقی بماند. هستیا الهه ایست که تخت سلطنتی ندارد، اما نگهداری از آتش مقدس المپ بر عهده او است و به همین دلیل تمام آتشکده ها و اجاقهای منازل از آن او است. هستیا ملایم ترین و مهربان ترین الهه المپ است و سمبل اتحاد بین شهر مادر Metropolis و مردم شهرکها و دهکده هایی است که برای بردن آتش به معبد می آمدند و در واقع اجاق خانه همه مردم از یک آتش گرم میشد.

آرس (Ares)
آرس پسر زئوس و هرا و خدای جنگ است. او فردی رشید و زیبا اما بسیار قسی القلب و خونخوار بوده است خواهرش اریس Eris الهه نزاع و کشمکش، یار جدایی ناپذیر او بود. آرس زمانی خوشحال میشد که صدای چکاچک شمشیرها را بشنود، در این زمان او کلاه خود درخشانش را بر سر میگذاشت و سوار بر ارابه جنگ به قلب میدان جنگ میرفت و کاری به برنده و بازنده نداشت، فقط به دنبال خونریزی بود. کسانی که همواره همراه او بودند درد، اضطراب، قحطی و گمنامی بودند. هرا و زئوس هردو به آرس بیعلاقه بودند و او بیشتر توسط اهالی تراسیا Thracia که مردمی وحشی و خشن بودند پرستیده میشد. کرکس و سگ جانورانی بودند که در کنار این خدا تصویر میشدند.

آتنا (Athena)
آتنا، الهه باکره، دختر زئوس است و مادری ندارد، زیرا به صورت زنی کامل و سراپا پوشیده در زره و اسلحه از پیشانی زئوس خارج شده است. علی رغم اینکه او در نبرد شجاع و خشن بوده اما زنی جنگجو به شمار نمی آمده زیرا نبردهای او همه برای دفاع از حریم خانه و شهر در مقابل دشمنان بوده است. آتنا الهه شهر، صنایع دستی و کشاورزی است. او برای تربیت و رام کردن اسب، افسار را اختراع کرد و از دیگر نو آوریهای او میتوان به ساختن ترومپت، فلوت، دیگ، شن کش، گاوآهن، کشتی و ارابه اشاره کرد. او تجسم دانایی، منطق و پاکی بوده و فرزند محبوب زئوس به شمار می آمده است. به همین خاطر اجازه داشت تا از اسلحه پدرش- صاعقه- استفاده کند. شهر محبوب او آتن، درخت مورد علاقه اش زیتون پرنده او جغد بوده اند.

 

هرا، خدای مادر

در زمانهای بسیار دور، انسان ناشناخته ها و وقایع طبیعی مانند باران، صاعقه، گرما و سرما، شب و روز، تغییر فصل، مرگ و زندگی و مانند اینها را زاییده قدرت خدایانی میدانست که بر زمین و موجودات آن حکومت میکردند.از نظر آنها این خدایان نه تنها به خودی خود در انجام بعضی امور و وقایع دست داشتند بلکه مناسبات و روابط بین آنها هم در سرنوشت انسانها تاثیر مستقیم داشت. خدایان باستان در تمام جوامع بشری وجود داشته اند و هیاتی انسانی با نیروی مافوق بشری داشته اند، آنها جاودان بودند و میتوانستند با انسانهای عادی وصلت کرده و بچهدار شوند، فرزندان این خدایان "نیمه خدا" بودند و با وجود داشتن قدرت مافوق بشری، میرا بودند.


خدایان و داستانهای اساطیری در ابتدا به منظور توضیح اسرار زندگی به کار میرفتند اما به تدریج نبرد موجودات افسانه ای و ماجراهای پر آب و تاب قهرمانان چنان شیرین و جذاب شد که با وجود پیشرفت علم و حضور پیامبران موحد، اساطیر باقی ماندند و در تمام هنرها حضور بارزی یافتند.

در این میان اساطیر یونان به دلیل تکیه فراوان ادبیات باستان یونان و بعد ادبیات مدرن جهان بر آنها و همچنین ساده تر بودن نامهای خدایان به گوش آشنا تر است.از طرفی نباید از تاثیر فراوان فیلمهایی که با تکیه بر اسطوره های یونان تهیه شده است غافل شویم. به همین دلیل معرفی خدایان اساطیری را با معرفی مختصر خدایان المپ (The Olympians) آغاز میکنیم.

زئوس (Zeus)
زئوس فرزند کرونوس (Cronus)، تایتان بزرگ، بود. او پدرش را سرنگون کرد و بر سر حکومت با برادرانش پوزئیدون (Poseidon) و هادس (Hades) قرعه کشی کردند، زئوس در نتیجه این قرعه کشی به نام بزرگ خدایان شناخته شد، او فرمانروای آسمان و باران و اسلحه اش آذرخش است که آنرا به سمت کسی که او را ناخشنود کرده ، پرتاب میکرده است. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمان شکنی بوده است. زئوس هرا (Hera) را به همسری گرفت اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان شهرت داشته است.

پوزئیدون Poseidon
پوزئیدون برادر زئوس است و در قرعه کشی که پس از سرنگونی پدرشان انجام شد، دریا را به دست آورد و به نام خدای دریا شناخته میشود. دریانوردان و ماهیگیران از پرستندگان او به شمار می روند. پوزئیدون با آمفی تریت Amphitrite که نوه اوسیانوس Oceanus تایتان آبهای به هم پیوسته جهان، ازدواج کرد. اسلحه او یک نیزه سه شاخه است، که میتواند جهان را بلرزاند و هر چیزی را درهم بشکند. او پس از زئوس قدرتمندترین خدا است و طبیعتی ستیزه جو و حریص دارد، به همین برای به دست آوردن شهرهای خدایان دیگر، با آنها درگیر میشده است.


هادس خدار مردگان

هادس Hades
هادس، در قرعه کشی با برادرانش، بدترین سهم را برنده شد و آن جهان زیرزمین یا دنیای مردگان است. از آنجایی که رعایای هادس را مردگان تشکیل میدادند، او به کسانی که موجب افزایش جمعیت سرزمینش میشدند بسیار علاقه داشت. مانند ارینی ها Erinnyes یا خشم و ناامیدی، که کارشان تعقیب گناهکاران و سوق دادن آنها به سمت خودکشی بود. هادس به دلیل حکومت بر زیرزمین، صاحب معادن زیرزمینی هم بود و خدای پروت هم به شمار می رفت. همسر او پرسفونه بود که توسط هادس ربوده شده بود. هادس خدای جهان مردگان بود اما خدای مرگ نبود، تاناتوس Thanatos خدای مرگ بود

 

 

 


عکس های زیبا از مصر باستان:.

 

 

 

هرم خوفو(قدیمیترین و اولین هرم مصر)

 

 

 

 

 

 

 

نگهبان مقبره توتان خامونعا لی
مصر باستان و اهرام آن:.

پادشاهی کهن

2181 – 2686 پ م

 


پادشاهی کهن از دودمان سوم آغاز و تا سه دودمان بعدی یعنی چهارم، پنجم، و ششم ، یک دوره زمانی پانصد ساله را در بر می گیرد. در این مدت فرهنگ و تمدن مصری حرکتی را که از دو دودمان پیشین خود آغاز کرده بود، به سرعت بسط و گسترش می دهد و به یک مجموعه ای عظیم از دستاوردهای فنی، معماری، هنری، اجتماعی و مذهبی تبدیل می کند که تا سه هزار سال بعد از آن نیز همچنان در عمق ضمیر مصریان باقی می ماند.

در عهد دودمان سوم، معمار نابغه ای به نام ایم حوتپ
Imhotep برای فرعون مصر، زوسر «جوزر» (حدود 2649 - 2668 ق م) مجتمع عظیمی در سقاره، و گورستان گروهی نزدیک تختگاه مصر؛ ممفیس می سازد. افزون بر این، هرمی پله پله از سنگ بنا ساخت م مرقد و تأسیسات جانبی دیگری در اطراف هرم بدان افزود. هرم عظیم زوسر که به منظور حفاظت از جسد فرعون مصر بنا گردید؛ کهن ترین اثر معماری باقیمانده از مصر باستان است. این معماری خود الگویی گشت تا آیندگان به تقلید و تبعیت از آن، دست به کار ساختمانی عظیمی بزنند که یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته شود.

معماری پادشاهی کهن، اهداف و انگیزه های آن دست مایه ای گردید تا مورخان و باستان شناسان بر این دوره پانصدساله و شرایط و اوضاع ا جتماعی آن را بر مبنای بناهایی که به هر صورت از سنگ آهک و گرانیت در مقیاس بزرگ برای ساختن ساختمانها در مقبره ها به کار می رفت، شناسایی کنند. جالب اینکه در این دوره ، معابدی شبیه آنچه در دودمان یکم و دوم پادشاهی متداول بود، به ندرت ساخته می شد.

به طوریکه اشاره شد، در پایان دودمان سوم پادشاهی، ساختن اهرام آغاز و به تدریج گسترش پیدا کرد. اما کمال حشمت این معماری تنها مدیون دودمان چهارم پادشاهی است که در آن عهد احداث چنین آرامگاه های پادشاهی با عظمت و پرشکوه، رونقی فراوان یافت.

ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این دوره را تشکیل می دهد؛ این معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن و فرهنگ فراعنه به یک شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل هدایتی برای صنعتگران مصری برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد. اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی، معماری، طراحی و تزیینات است که تنها در سایه یک سازمانبندی منظم، استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و ثروتی کلان امکان پذیر بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون بر یک سده دوام آورد (2498 - 2613 پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر مصر فرمانروایی کردند.

بزرگ ترین هرم مصر در جیزه «
Giza » در عهد خوفو ساخته شد که اطراف آن را معابد کوچک تر، ویژه درباریان احاطه کرده است و از عظیم ترین و پیچیده ترین اهرام مصر است. دومین هرم بزرگ در جیزه ، در دوره فرمانروایی خف رع احداث گردید و «خف رع بزرگ است» نام گرفت. سنفرو نیز در «ده شور» هرمی به نام «سنفروی تابان» بنا کرد. این پادشاه دو هرم دیگر به نامهای «هرم صحرا و هرم سرخ» در «دَشور» برپا ساخت. در عهد رع جف، هرمی در «ابو رواش» به نام «تاق پرستاره رع جف» احداث کرد که ساختمان آن نیمه تمام باقی ماند. گفتنی است که در عهد دودمان چهارم پادشاهی در مصر، هنوز خط و کتابت متداول نشده بود؛ هرچند در حومه های شهر، اشراف و ثروتمند از خط و نمادهای تزیینی استفاده می کردند. تخته سنگهای آذرین که برای ساختن این تندیسها و پیکره های اهرام به کار می رفت؛ از منطقه ای به نام »ابوسمِبل« در شمال غربی صحرا آورده می شد.

خط در دوره دودمان پنجم پادشاهی رایج گشت؛ حادثه ای که هم می توانست موجبات هرچه بیشتر قدرت فراعنه مصر را فراهم آورد و هم باعث تضعیف پادشاهان شود؛ چرا که کتابت ، مستلزم برقراری نوعی دیوان سالاری و بوروکراسی در داخل نظام پادشاهی و به کارگیری کاتبان و نویسندگان بود. خط - نگار هیروگلیف با ویژگی های منحصر به فردش، با وجودی که توسط پژوهشگران بدترین نوع نگارش شناخته می شود؛ اما به همان میزان از نظر زیبایی، ممتازترین و بی بدیل ترین روش نگارش است که تاکنون توسط بشر ابداع گردیده. گفتنی است که خط - نگار هیروگلیف (که فاقد حروف گویشی و صدادار است) تنها برای نوشتن مطالب مذهبی، اوراد و ادعیه به کار می رفت و یادگیری آن بسیار بسیار دشوار بود؛ چنانکه خواندن آن به ویژه با گذر زمان ، خواه ناخواه اشتباهاتی را به وجود می آورد. در عین حال تاکنون روش گویشی آن نیز کشف نشده است.

مجتمع هرم در "ابوسیر" در مقایسه با اهرام جیزه به مراتب کوچک تر است؛ اما این هرم به سبب دیوار نبشته و دیوار نگاره های فراوانش، جزو بهترین آثار هنری به شمار می رود و از این نظر شهرتی به سزادارد.

دوران دودمان پنجم پادشاهی حدود 149 سال (2345 - 2498 ق م) به طول انجامید و نُه تن در این مدت از این دودمان بر مصر حکومت کردند. به هنگام پادشاهی ایسسی
Isesi که از پادشاهان میانی این دودمان است، احداث «معبد شاهی خورشید» و دیگر عملیات ساختمانی در «ابوسیر» متوقف شد. هرم سقاره که توسط جانشین او «اوناس Unas » احداث شد، شیوه نوینی از ساخت اهرام را معرفی می کرد. در این هرم نه تنها معبد در خارج از آن قرار داشت، بلکه دیوارهای تالار تدفین نیز به نحو زیبایی تزیین شده بود. این شیوه از هرم سازی به دوره ششم پادشاهی منتقل گردید.

آغاز دودمان ششم پادشاهی در مصر، مصادف با ایجاد نخستین بایگانی نوشته ها بر روی پاپیروس است. در این دوران، درگیریهای دو همسایه شمالی و جنوبی (مصر علیا و مصر سفلی) تماماً ثبت ودر بناهای تدفینی افسران عالیرتبه و درباریان و صاحب منصبان، در ولایتهای مختلف نگه داری می شد. اتاق نیایش این مقبره ها عموماً دارای نبشته هایی است که فعالیت دولتی شخص متوفی و دفن شده در آن مکان را تشریح می کند؛ هر چند هدف اصلی از ایجاد چنین اتاقهایی (اتاق تدفین)، حفظ اشیاء و اموال شخصی متوفی برای زندگی پس از مرگش بود.

اندک مدتی پس از فرمانروایی پپی دوم
Pepi IIکه ظاهرا تندیس غیرمعمولی هم او را در آغوش مادر نشان می دهد ( این اثر هم اکنون در موزه بروکلین نیویورک نگه داری می شود)، به تدریج لحن نوشته های فرمانداران ایالتها تغییر می کند. در این نوشته ها صرف نظر از گزافه گویی، فرمانداران نه تنها ارتباطی با پادشاهان عنوان نمی کنند، بلکه می کوشند تا رشادتهای مستقل و شخصی خود را برجسته سازند. گفتنی است که در عهد پادشاهی پپی دوم، بنای گورستانهای سلطنتی، تنها به سایه ای از عظمت و شکوه بناهای پادشاهان پیشین بدل شد که این امر حاکی از کاهش شدید منابع مادی، بحرانهای اقتصادی و پادشاهی کهن در نتیجه ضعیف شدن نظارت و کنترل مرکزی بر اوضاع مملکت است. اسناد به دست آمده از جنوب مصر علیا به صراحت از آشوب و جنگ و گریز در این دوران حکایت می کند. یکی از اسناد، مدرکی است که از مقبره فرزند عنخ تیفی به دست آمد؛ با وجودی که در این سند اشاره ای به جنگ نشده، اما به قطع رابطه حکام همسایه در طیبه با حکام شمالی دارد. البته طیبه در پادشاهی کهن، در شمار شهرهای بزرگ به حساب نمی آمد، اما موقعیت جغرافیایی اش که ادامه این منطقه را به جنوب مصر علیا متصل می سازد، اهمیت استراتژیک ویژه ای بدان می بخشد. همین امر باعث شد تا بعدها در دوره پادشاهی جدید، تبس به عنوان پایتخت برگزیده شود. ادامه ماجرا کلیک کن...

کشف گورهای 3 تا 6 هزار ساله در زنجان:.

 

 

با کشف آیین‌های تدفین متعلق به 6 و 3 هزار ساله در گورستان پشت سد گلابر زنجان، کاوش در این محدوده وارد مرحله تازه‌ای شد. تاکنون حدود بیش از 4 قبر در این گورستان کشف شده که در تمامی آن‌ها سفال‌های سالم و شاخص این دوره که به رنگ قرمز و خاکستری است، یافت شده است.

خبرگزاری میراث فرهنگی_گروه میراث فرهنگی_ کاوش‌های باستان‌شناسی در پشت سد گلابر زنجان منجر به شناسایی و کشف آیین‌های تدفین مربوط به 6 هزار سال پیش و هزاره نخست پیش از میلاد شد.

 "ابوالفضل عالی"، سرپرست هیات باستان‌شناسی سد گلابر زنجان دراین‌باره به CHN گفت: «در ادامه کاوش‌های باستان‌شناسی در محوطه مربوط به دوران پیش‌از تاریخی، با کنار زدن لایه‌های معماری چهار تدفین مربوط به 6 هزار سال پیش کشف شد که احتمالا تمامی آن اسکلت‌ها متعلق به کودکان است.»

 به گفته وی این تدفین‌ها بدون داشتن هدایای قبور ،بر اساس عادت ساکنان دوران پیش از تاریخی و با آیین آن زمان که کودکان در کف خانه دفن می‌شدند، صورت گرفته است.

 ظالی با بیان این که در محدوده سد گلابر یک سایت گورستانی متعلق به دوره عصر آهن یک (1550 تا 1250 پیش از میلاد) نیز کشف شده است به میراث خبر گفت: «تا کنون حدود بیش از 4 قبر در این گورستان کشف شده که در تمامی آن‌ها سفال‌های سالم و شاخص این دوره که به رنگ قرمز و خاکستری است، کشف شده است.»

وی افزود: « در این قبور آثار مفرغی از قبیل خنجر نیز کشف شده و با وجود آن‌که محوطه توسط کشاورزان شخم زده شده، اما همچنان اشیاء به صورت سالم از زیر خاک بیرون آمده است.»

 به گفته وی تا کنون آیین‌های تدفین مربوط به 6 و 3500 هزار سال پیش در پشت سد گلابر یافت شده که قابل توجه بوده است.

 وی به میراث خبر افزود: «در کنار این موضوع کاوش روی قلعه اشکانی و اسلامی نیز ادامه دارد و بخشی از ساختارهای معماری آن تا کنون آشکار شده است.»

 سد گلابر زنجان که روی رودخانه‌ای به همین نام احداث شده است، اواخر سال گذشته و اوایل امسال بدون هماهنگی با سازمان میراث فرهنگی،‌ آبگیری شد.

 

منبع : سایت میراث فرهنگی


تپه سیلک در کاشان:.

 

 

 

Enik:می دونی سیلک چییه؟

sialk
 
تپه سیلک یکی از قدیمی‌ترین مراکز شناخته‌شده سکونت انسان ماقبل‌تاریخ در فلات ایران است.
تحقیقات نشان می‌دهد که در حدود 8000سال پیش، مردمی در این ناحیه ساکن بوده‌اند که تمدن پیشرفته‌ای داشته‌اند. دوران زندگی در سیلک را به شش دوره تقسیم می‌کنند که از 8000 سال پیش شروع شده تا آخرین دوره که مربوط به 2700 سال پیش است. هر مرتبه که در وضع زندگی مردم سیلک تغییری رخ می‌داده، نقش ظروف سفالینی که آنها می‌ساخته‌اند تغییر می‌کرده است. بعضی از این سفال‌ها از بهترین و زیباترین نمونه‌های سفال‌سازی هستند که تاکنون در ایران به دست آمده تا آنجا که موزه‌های دنیا با داشتن ظروف سفالی سیلک به خود می‌بالند و شاید بهتر بود تمام مکتب‌های نقاشی دنیا را به علاوه«1»می‌کردند و آن«1»منحصر به سبک نقوش سفالینه‌های سیلک بود. مردم سیلک جنگجو نبوده‌اند چون در میان آثارشان اسلحه و ادوات جنگی دیده نمی‌شود و بیشتر آثارشان مربوط به کشت و زراعت است.سیلک امروزی فقط در تپه جنوبی و شمالی است هر چند که در منطقه‌ای به طول و عرض 4کیلومتر، اشیاء و قبرهای هزاران‌ساله پیدا شده که اکنون خانه‌های مردم بر روی آنها بنا شده است.
تپه جنوبی " سیلک " با مساحتی بیش از دو هکتار در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر کاشان معرف دوره های سوم و چهارم سیلک است. اگر چه از لحاظ فرهنگی دوره سوم سیلک ادامه دوره دوم در تپه شمالی است، اما پیشرفتهای چشمگیری که در امور فنی نصیبصعنعتگران ساکن آن شد، این دوره را از دوره های پیشین و بعدی، یعنی دوره های دوم و چهارم به گونه ای بر جسته جدا و متمایز می سازد.
ادامه مطلب...

<   <<   81   82   83   84   85   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]