Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



سومریان که بوده اند ؟ سومر کجاست ؟:.

 

 http://tarikhema.persiangig.ir/sumer/TarikheMa.Ir_Sumer%20(8).jpg

تا سده های اخیر اطلاعات موجود راجع اعصار اولیه و نخستین فرهنگ ها و تمدنها در بین النهرین ، منحصر به روایات عتیق و قصص قدیمی می شد و هنوز کسی از نام سومر نشنیده بود و از وجود قومی چنین هیچ اطلاعی در دست نبود ؛ قدمت فرهنگ و تمدن آنان به حدی است که حتی یونانیان و کلیمیان نیز از آن بی اطلاع بودند هرودوت پر گو و نادان نیز بی اطلاع بود واینجاست که زمان به صفر می رسد در حالی که ما از دولت هخامنشی ومصر باستان چیزی نمیداستیم– آنان نیز از سومریان خبر نداشتند . وفقط تنها بروسوس . مورخ بابلی 250 سال پ. م در کتاب خود افسانه ای را عنوان کرده که شاید اشاره ای به این قوم باشد . وی می گوید که انسانهای غول آسایی به رهبری « اوآنس » نامی از خلیج فارس بر آمدند و هنرهای کشاورزی و فلز کاری و نوشتن را با خود به ارمغان آورد و سپس اضافه می کند آنها آنچه برای رفاه و بهبود زندگی آدمی ضرورت داشت به انسان سپردند و از آن زمان تا به حال اختراع تازه ای به ظهور نرسیده است .ادامه مطلب...

مقدمه ای از سومریان متمدن:.

 

سومریان که شاید قدیمی ترین تمدن بین النهرین و عراق امروزی و جهان باشد و شاید از بافرهنگ ترین ملل جهان تا به امروز باشد  . enik

سومر از ایالت های کیش - - اوروک – اور- لاگاش – اکشک – انلیل – نانار- نینورتا – آنو – سپیار- – اکشک – لارک – نپیور – ادب – شوروپک – اوم – بدتیبیره – لارسا – اورو – اریدو است تشکیل شده


است .

بسیاری از مردم سومر را منشا تمدن بشر می دانند ولی این موضوع به صراحت رد می شود اما دراینکه آنان خدمت بسیاری به بشر کرده اند و از قدیمی ترن های تمدن هستند شکی نبست، برای مثال کافی است بگویم که از اواسط قرن نوزدهم به بعد حدود نیم میلیون لوح با کتیبه پیدا شد که فقط 50000 از نیوا پیدا شد و این لوحها فقط مربوط به سومر است و این در حالی است که آشور – کلده – بابل و سام دارای هزاران هزار کتیبه و لوح کلی می باشند و بازهم این در حالی است که کل کتیبه های ایران و مصر شاید به 10000 نرسدu;sd hc lufn jg nv hf, ادامه مطلب...

پلکان ورودی دوره داریوش در پارسه:.

 

 

در جبهه غربی تخت و نزدیک به گوشه شمالی آن، پلکان مضاعف دوجانبه‌ای درست کرده‌اند که مدخل عمده کوشک به شمار می‌رود. اما چون ساختن چنین پلکان عظیمی بی‌گمان سال‌های زیادی زمان می‌خواسته ناچار باید قبول کرد که مدخل تخت‌جمشید در اصل نه در شمال غربی بلکه در جای دیگری بوده است. دلایل فراوان و قانع‌کننده‌ای نشان می‌دهد که مدخل اصلی در جنوب صفه بوده است و بعد از داریوش و شاید در اواخر دوره هخامنشی، آن را متروک گذارده و جایش را پر کرده‌اند

نزدیک به جایی که «مدخل اصلی» فرض می‌شود،‌ کمی رو به جنوب، تخته‌سنگی به بزرگی 20/7 و پهنای 05/2 متر در جبهه جنوبی کار گذارده‌اند که به چهار قسمت تقسیم شده و در هر قسمت کتیبه‌ای به خط میخی کنده‌اند. دو کتیبه سمت چپ (غربی) به خط و زبان پارسی نوشته شده است و سومی به عیلامی و چهارمی (شرقی) به بابلی. این کتیبه‌ها هم سند بنای تخت‌جمشید است و هم نمایشگر اخلاق و روحیات سازنده آن و به ویژه نشانه احترامی است که وی برای پارسیان و کارهای آنان قائل بوده. در این جا ترجمه کتیبه‌ها را می آوریم. enik

نخستین متن فارسی باستان

اهورا مزدای بزرگ که مَهِسْتِ (بزرگترین) خدایان (است)، او داریوش را شاه آفرید، وی را پادشاهی بخشید، به خواست اهورمزدا داریوش پادشاه است. گوید داریوش شاه: این کشور پارس‌ ـ که اهورمزدایم به من سپرد، که زیبا، خوب اسپ و نیک مردم است ـ به خواست اهورمزدا من، داریوش شاه، از دیگری نمی‌ترسد.ادامه مطلب...

داریوش در شوش میگوید . . .:.

 

بند 1   خدای بزرگ است اهورامزدا؛ که بیافرید این زمین را؛ که بیافرید آن آسمان را؛ که بیافرید آدمی را؛ که بیافرید از برای آدمی شادی را؛ که داریوش را شاهی فرا داد. یک شاه از بسیاران، یک فرمانروا از بسیاران.

بند 2   من داریوش، شاه بزرگ، شاهانْ شاه، شاه سرزمین‌هایی با گوناگون مردمان، شاه در این زمین بزرگ، پهناور و دورکرانه. پسر ویشتاسپ، یک هخامنشی، یک پارسی، پسر پارسی، یک آریایی، آریایی‌تبار.

بند 3   گوید داریوش شاه: بخواست اهورامزدا، این است سرزمین‌هایی که جز از پارس دارم. آنانرا فرمان راندم. مرا خراج گذاردند. آنچه گفتِ من به آنان بود، چنان کردند. قانون من آنانرا پایید: ماد، خوزیه، پارت، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، سیستان، آراخوزی، ثَتَه‌گوش، مَکا، گندارَه، هند، سکاییانِ هوم‌نوش، سکاییانِ تیز خود، بابل، آشور، اّرَبیه (عربیه)، مصر، ارمنیه، کاپادوکیه، اسپارت، یونانیان این سوی دریا و آن سوی دریا، اسکودر، حبشیان، کاریان.

بند 4   گوید داریوش شاه: بسا بد کرداری شده بود، من به نیکی گردانیدم. سرزمین‌ها به دیگری بر می‌تاختند و یکی دیگری را فرو می‌کوبید. من بخواست اهورامزدا چنان کردم که یکدیگر را نکوبند. هر کدام در ماندگاه خود هستند. از این قانون من بیمناکند که: زورمند، ناتوان را نمی‌کوبد و نابود نمی‌کند.

بند 5   گوید داریوش شاه: بخواست اهورامزدا، بسا کارها که نابسامانیده شده بود؛ من آنرا بسامانیدم. گذر زمان، باروی شهر . . . را برافکنده بود و بازساخت نشده بود؛ من بنیان باروی دیگری برآوردم. چنان که مانَد تا آینده‌ها.

بند 6   گوید داریوش شاه: اهورامزدا و دیگر بغان، بپایند مرا و نوشتارهای مرا و خانه/ میهن مرا.

 


داریوش در سوئز میگوید . . .:.

ترجمه‌ی فارسی کتیبه‌ی داریوش در سوئز (DZc):
1. خدای بزرگ است اهوره مزدا که آن آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که انسان را آفرید، که شادی را برای انسان آفرید، که داریوش شاه را آفرید، که به داریوش شاه این پادشاهی را بخشید: بزرگ، دارای اسبان خوب، دارای مردان خوب.
2. من‌ام داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای دربردارنده‌ی همه‌ی تبارها. شاه در این زمین بزرگ دورکران، پسر ویشتاسپ، یک هخامنشی.
3. داریوش شاه می‌گوید: من یک پارسی‌ام، از پارس مصر را گرفته‌ام. من فرمان به کندن این کانال از رودی به نام نیل (Praava)، که در مصر روان است، به دریایی که از پارس می‌آید دادم. پس این کانال بدان سان که فرمان داده بودم کنده شد، کشتی‌ها از مصر به واسطه‌ی این کانال به پارس رفتند، بدان سان که کام من بود.
عکس هایی از تمدن بین النهرین:.

عکس بین النهرین باستانعکس تندیس های معبد ابو در تل اسمرعکس های بین النهرین باستان و بابل
تاریخچه مزدیسنا (دین زرتشتی):.

 مزدیسنا (Mazdayasna) در لغت به معنی ستایش خرد است. اما از هنگامی که زرتشت اهورامزدا را یگانه خداوند گیتی آفرین نامید، به ستایش اهورامزدا گفته شده و بهتر است آنرا مزداپرستی معنی کنیم. مزداپرستی از زمان زرتشت تا آغاز پادشاهی ماد (بر اساس برآوردی که در پستهای پیشین کردیم نزدیک به 1000 سال) به رشد و توسعه خود بدون جبر و زور ادامه داد. با اینحال فاصله زمانی و مکانی زیاد (در این مدت اقوام آریایی از آسیای میانه به ایران مهاجرت کردند) باعث شد تا طبق معمول انشعاباتی در بین اقوام صورت بگیرد. میدانیم که دو قوم بزرگ و مشهور آریایی یعنی پارت ها و هیرکانی ها اصلا زرتشت را نپذیرفته و آیین او را نخواستند و بدین شکل مانند آریاییهای هزاره های نخست پرستنده خدایان متعدد باقی ماندند. سه خدای میترا، آناهیتا و بهرام (ورهرام) به نوعی تثلیت آنها بود....enikادامه مطلب...

<   <<   81   82   83   84   85   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]