Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



سومر باستان (سومریان باستان):.

مقدمه ای از سومریان متمدن
سومریان که شاید قدیمی ترین تمدن بین النهرین و عراق امروزی و جهان باشد و شاید از بافرهنگ ترین ملل جهان تا به امروز باشد .
سومر از ایالت های کیش - - اوروک – اور- لاگاش – اکشک – انلیل – نانار- نینورتا – آنو – سپیار- – اکشک – لارک – نپیور – ادب – شوروپک – اوم – بدتیبیره – لارسا – اورو – اریدو است تشکیل شده است .
بسیاری از مردم سومر را منشا تمدن بشر می دانند ولی این موضوع به صراحت رد می شود؛ دراینکه آنان خدمت بسیاری به بشر کرده اند و از قدیمی ترین های تمدن هستند بحثی نیست ، برای مثال کافی است بگوییم که از اواسط قرن نوزدهم به بعد حدود نیم میلیون لوح همراه با کتیبه پیدا شد که فقط 50000 ازآن ها از معبد نیوا واقع در نیپور ( عراق امروزی ) پیدا شد و این لوحها فقط مربوط به تمدن سومر است و این در حالی است که آشور – کلده – بابل و سام که تمدن های بعد از سومر هستند دارای هزاران هزار کتیبه و لوح گلی می باشند و بازهم این در حالی است که کل کتیبه های یافت شده از تمدن ایران و مصر شاید به 10000 نرسد.
سومر ازتمدن ایران سه هزار سال (3000 سال) و مصر نه صد (900) سال قدیمی تر است و سخن این جاست که ما ایرانیان خود را بهترین و قدیمی ترین فرهنگ ها می دانیم اما آیا با خدمتی که سومر در یک دوره 500 ساله به بشر کرده است برابری فرهنگ می کنیم؟
در تمام لوح ها حتی یک حرف خشونت بار به چشم نمی خورد و شاید همانند یک کتاب جامع دارای تمامی مسائل زندگی مانند : اسناد بازرگانی و قوانین و مسائل اداری و حقوقی ، شرح دستگاه اجتماعی سومری ، مذهب ، آئین ، ادبیات ، عشق ، کشاورزی ، اهلی کردن حیوانات ، ساختن ارابه ، سکه زدن ، حسابداری ، هنرها و صنایع ، اداره حکومت ، ریاضی ، علم پزشکی ، زه کشی زمین ، نجوم و هندسه ، ساعت و تقویم ، الفبا و فن نوشتن ، کتاب و کتابخانه ، آموزشگاه مدرسه ، موسیقی ، معماری ، نجاری ، لعاب دادن سفال ، قناعت به زناشویی با یک نفر ، جواهرات ، آرایش ، شطرنج ، مالیات ، شراب خوری و حتی خدای یگانه نیز ... و موضوعات متنوع و جزئی ، از زندگی انسان که شرح همه ی آن ها مسلماً در این کوتاه نمی گنجد .
آیا شما امروزه این مسائل را یادداشت می کنید؟ شاید بگویید نیاز نیست ، شاید هم دیگر نیازی نباشد، اما چه زیباست که در تمدن سومر این حرف بیهوده بوده و این الواح هم اکنون هستند تا ما نه ایلام، بلکه تمدن سومر را قدیمی ترین تمدن بدانیم.
ده ها انسان یک عمر زندگی خود را به ترجمه الواح سومر و ده ها نفر عمرخود را به شناسایی آن تمام کرده اند و هنوز یک و نیم قرن بعد از کشف الواح های متعدد از سو مر دانشمندان و باستان شناسان در حال ترجمه آثار هستند .
نکته ی مهم در تعریف سومر این است که نمی توان آغاز تمدن را تنها به سومریان منسوب دانست ؛ اما آثار باقیمانده تمدن از آن به حدی است که می توان آنان را از پایه گذاران مهم تمدن بشر دانست .
خاستگاه سومریان
بسیاری از مورخین جایگاه نخستین سومریان را درگیلان ومازندران و مناطق شمال ایران و برخی آنان را از شوش و غرب ایران می دانند ، افغان ها و برخی نیز معتقدند آنان از اهالی مردم فارس و کهکیلویه هستند و مسلم امر این است که ایرانی بوده اند و از خاک آنروزهای ایران برخاسته اند.

آفرینش انسان از نظر سومریان:
نخست یک ترجمه از کتیبه ای در مورد خلقت انسان می خوانیم :
1- من یک موجود وحشی خواهم آفرید که نامش انسان خواهد بود
2- یک انسان به راستی و درستی خواهم آفرید
3- وظیفه او خدمت به خدایان خواهد بود
4- تا خدایان در آسودگی زیست کنند
آنان معتقد بودند کینگو به نصیحت اِ آ به قتل رسید و مردوک از خون او نخستین انسان را آفرید – درست است که این قضایا خیلی ناقص و کوتاه است اما برای سومریان سرشار از مفاهیم بوده وضمن آنکه این سرود بوسیله کاهنان بابل نیز خوانده می شده .

عصر پادشاهی اساطیری
سومریان نیز مانند ما ایرانیان و دیگر ملل از عصر طلایی «ارید» در تاریخ خود یاد کرده اند که در آن نیاکان مقدس و قهرمانان الهی و اولیای مذهبی حکومت داشته اند . بزرگانی که با خدایان محشور بوده اند . بزرگانی چون گلیگمش . نخستین آنها آدَپ است که به تعبیر دیگر همان نخستین پیامبر در قرآن بزرگ (حضرت آدم) کیومرث در ایران به معنی کی : زنده و مرث : مرگ یعنی زنده و مرگ و یا مرگ و زندگی است . آدَپ نخستین فرزند خدای بزرگش «اِ آ» است و شهریار شهر ارید ،کهن ترین شهر سومری و بابلی است که «اِ آ» او را به مانند یک انسان خلق کرده و به او دانایی عطاکرده است ؛ اما خدایان حیاط ابدی را از وی دریغ داشته اند اما اینکه جانشین آدَپ چه کسی بوده است و تاریخ حکومت اولیا و انبیا د راساطیر بین النهرین چگونه ادامه می یابد روشن نیست .
در میان اسنادی که در دست داریم لوح های فهرستی هست که اسامی پادشاهان سومر را از آغاز تا پایان قرن 18 ق م نام می برد. این همان فهرست مشهور اسامی حکام سومر است که از حدود یازده کتیبه مختلف جمع آوری و در سال 1939 به وسیله پروفسور یاکوبسن منتشر شده است ارزش این سند بنظر من( enik) بسیار زیاد است . زیرا که نه تنها کهن ترین سنتهای سومری را شرح می دهد بلکه یک چارچوب زمان بندی شده ی بسیار عالی از آن زمان در اختیار ما می گذارد که می توان بسیاری از افسانه های عصر قهرمانی سومر را در آن جای داد . مانند : آفرینش انسان – افسانه مرگ – افسانه طوفان و اسطوره جاودانگی و... وهمچنین بوسیله ی سندی که یکی از روحانیون قرن 2 ق.م تنظیم کرده این پادشاهان به دو دوره تقسیم می شوند : پادشاهان قبل از طوفان و پادشاهان بعد از طوفان به موجب این دو مدرک قبل از طوفان هشت پادشاه بر بین النهرین حکومت کردند .
بر این اساس فهرست اسامی پادشاهان سومر ابتدا در شهر ارید و از آسمان به زمین واردشده (به یاد داشته باشیم قدیمی ترین آثارسومری در ارید یافت شده است ) اسامی و مدت سلطنت پادشاهان در زیر آمده است :
• پادشاهان اول و دوم در ارید و به مدت 648000 سال
• پادشاهان سوم و چهارم و پنجم (یکی از آن ها همان دموزی نیمه خدا بود ) به مدت 108000 سال در بد- تیبیره
• پادشاه ششم در لارک 22800
• پادشاه هفتم در سیپار به مدت 21000
• پادشاه هشتم که در شوروپک به مدت 18600
واما پس از طوفان به موجب این فهرست ، یک بار دیگر سلطنت در کیش که بقایای آن در حال حاضر مجموعه وسیعی در حدود 15 کیلومتری شرق بابل است آغاز شده ، سلسله نخستین پادشاه کیش بر بیست و سه نفر که هر یک به طور متوسط هزار سال که نام 22 نفر خوانا است که 12 نفر از آنها نام سامی دارند مانند (گلبوم= سگ) (کلومو= بره) (زدکاکیب= عقرب) و شش نفرشان نام سومری دارند و ریشه اسامی چهار نفر دیگر مشخص نیست که به احتمال اختلاف نژادی بین سومریان و سامیان باشد . همچنین دکتر رو دارد : شاید برخی از این شاهان واقعیت داشته باشند اما آخرین پادشاه سلسله اول که همان اک در مقابل پادشاه اوروک که همان گیلگمش بوده شکست می خورد و مجبور به پرداخت مالیات به اوروک بوده است گیلگمش پنجمین شاه اوروک بوده ، اوروک نیز شخصیت های مشهوری مانند : مسکیا کستر – انم کر لوگال بند و ... دارد.
اما راجع به انم کر ، حماسه منظومی در دست است که بر لوحه موجود در موزه شرق استانبول حک شده است : خلاصه داستان را می گویم enik : انم کر فرمانروای اوروک طی مکاتباتی ، فرمانروای «آرتا» را تهدید می کند که برای تزئین معبد «ایینَّ» سنگهای قیمتی ارسال دارد اِتا بلاخره پس از چند دوره فرازو نشیب قبول می کند آاِتا نسبت به اوروک در آن سوی هفت سلسله کوه قرار داشته و ظاهرا از حیث معادن غنی بوده .
بنظر می آید این سرزمین در محدوده قطعی ایران قرار داشته باشد . ادامه ماجرا چنین است از زبان کتیبه .
1) چون انم کر فرزند اتو – خدای خورشید
2) از خواهرش ایننَّ ، ملکه نیکو کاری
3) از ایننَّ مقدس چنین خواست:
4) بگذار مردم ارتا استادانه سیم و زر فراهم کنند
5) بگذار سنگئ لاجورد بیاورند
6) برای اوروک شهر مقدس ...
7) بگذار ارتا به اوروک تسلیم گردد
8) بگذار مردن ارتا ...
9) سنگهایی از کوهستان فراهم آورند
10) و معبد بزرگ و عظیم مرا بنا کنند ...
11) معبد آبزو را چون جبال مقدس بر پا دار
12) اِریدو را چون کوهسار پاکیزه کن
13) من در آن زمان که سرود های آسمانی آبزو را می سرایم
14) هنگامی که در اوروک و کلاب نامگذاری می کنم ...
15) مردم با دیده حیرت و تحسین بنگرند
16) ... ارتا به اوروک تسلیم خواهد شد .
قصد من از نوشتن این کتیبه شعر گونه این بود که شما نیز با سبک کتیبه های سومری آشنا شوید
منبع :ENI
کاهنان در مصر باستان:.

 

کاهنان دربار فراعنه در تمدن مصر باستان مرموزترین شخصیت های تاریخ به شمار می روند تا جایی که نحوه زندگی برخی از آنان کتابهایی مستقل به چاپ رسیده است . هوش و زیرکی این کاهنان در سایه تمدن مصر تنها به دایره نفوذ انکار پذیر آنان ساختار حکومت فراعنه ختم نمی شود ؛ آنان با تسلط به برخی علوم مانند فیزیک ،شیمی و با استفاده از نوع معماری و مواد مهلک و سمی مقبره فراعنه به مکانهای بسیار مرگبار تبدیل می کردند تا جایی که هر فرد راه یافته به گنجینه های مدفون در مقابر اگر حتی از تله های گوناگون ، فرو ریختن سقف و ... عبور کنند گرفتار گازهالی سمی می شود که در فضای بسته انتظار هر راهزنی را می کشد

«لرد کارنارون» و«هوارکارتر»باستان شناسان معروف انگلیسی بودند که سرنوشت عجیسبشان موجب شد در سراسر جهان مشهور شوند. این دو باستان شناس دیوار مقبره توتن تامون را به منظور اکتشافات باستانی تخریب کردند . نارون اولین نفر وارد مقبره شد و در حالی که نور از داخل فوران می کرد کارتر پرسید ، چه می بیبنی ؟ ادامه مطلب...

فاحشه گری و همجنس بازی یونانیان باستان:.

 

در نجابت و پاکی ایرانیان باستان یاد اور شدیم که اسکندر ملعون در مهمترین بیانات خویش در تخت جمشید گفت: من در تمام سرزمین ارس با انکه زنانش افت چشمانند)از نظر زیبایی( ولی به یک زن روسپی بر خورد نکردم)در پاسخ فیلم بی مقدار ??? بخشی از خباثت های یونینی ها را بر خواهیم شمارد.یونانیان باستان به گفته ویل دورانت ( عشق و ازدواج ) اکثرا زنان زیر پانزده سال را برای ازدواج بر میگزینند . مردان یونان پس از اولین ازدواج بر طبق قانونشان آزاد هستند باهر زن دیگری آمیزش و همبستری کنند . دموستن می گوید با فاحشه گان شبها هم آغوش می شویم و با کنیزان و زنان غیر مشروع خود در روزها سلامت جسمانی خویش را تامین می کنیم . زن اول بر مردان خویش خرده نمی گیرند و مرد می تواند کنیزی را به خانه بیاورد و در روزگار جوانی با او در کنار همسرش نزدیکی کند . این عمل تا زمانی که کنیزک جوان باشد عملی می شود و سپس او به خدمتکار خانه آنها انتخاب میگردد . مردان می توانند بدون ارائه مدرک و دلیل زنان خویش را طلاق دهند . اگر زن و شوهری نتوانند فرزند بیاورند و مرد عقیم باشد یکی از بستگان مرد با زن او همبستر می شود و بچه بدنیا آمده فرزند قانونی آنها می شود . زنان بیشتر توسط مردان خانه نشین هستند و با پاسداری مردانشان می توانند از خانه خارج شوند . حتی مردانی که مهمان به خانه می آورند زن حق ورود به مجلس را ندارد .

عکس یونان باستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میلو اثری از هنر روم باستان - اندام سکسی وی باعث شده تا این مجسمه یکی از معروفترین آثر های غرب لقب بگیرد - و باعث شده تا در بسیاری ازفیلم های روز دنیا فاحشه ها از این سبک لباس برای آرایش خود استفاده کنند     

اما این اثر ارزشمند غرب ! در این اثر هنر و حجاری بسیار ظریف غرب را میتوان مشاهده کرد - اندام ها سکسی و فاحشه گری از دیگر مورادی هست که این غربیان همواره به آن توجه داشته اند ادامه مطلب و عکس ها...

تاریخ نویسی سومران:.

 

مورخین عموما نخستین دوران از عصر باستانی تمدن بین النهرین را حکومتهای سلسله اولیه شهرهای کیش ، اوروک ، اور ، لاگاش می دانند دورانی که از 3000 پیش از میلاد آغاز شده و تا سال 2334 ق م یعنی تا زمانی که «سارگن آکدی » بر منطقه تسلط می یابد به پایان می رسد.عکس های سومریان باستان

اما آدمی از کتیبه های سومریان درک می کند و می فهمد که آنان مانند تارخ نویسان امروزی به روز سال و ساعت علاقه نداشته اند و توجه چندانی به ثبت دقیق وقایع ندارند بلکه مورخ سومری از نظر آیین و نسل به عالم می نگریست و شاید چنان فکر می کردند که همه چیز از قبل آماده شده و بعداً در زمین اجرا در می آید . برای مثال تاریخ آنان چنین است  فلانی در زمان کشت محصول  فوت شد  .

و این چنین باستان شناسان حدس می زنند حدود دوره آنان را که زنده بوده اندادامه مطلب...

داریوش کبیر . . .:.

کورش و کمبوجیه ایلام، ماد، لودیه، بابل، مصر، و چند ایالت شرقی ایران را در یک فدراسیون آزاد از شهربانی‌های مستقل و تابع یک نظام مالیاتی نامنظم، جای دادند و ادغام کردند (هردوت3/89؛ 3/29-120؛ 4/67-165، 05-200؛ بسنجید با: DB 3.14, 3.56). آنان سخت متکی به مأموران غیر پارسی و نهادهای دایر ایالت‌های فرمان‌بردار بودند، و همین امر، باور به خودگردانی کشورهای تابعه را در میان بزرگان ایران و گونه‌ای ملی‌گرایی را در میان ملت‌های مغلوب پرورش داده بود. این تمایلات در 522 پ.م. منجر به نابسامانی و شورش و فروپاشی فدراسیون هخامنشی گردید. بدین سان، داریوش با وظیفه‌ی فتح دوباره‌ی شهربانی‌ها (satrapies) و جمع و سامان‌دهی آن‌ها درون یک امپراتوری نیرومند رویارو شد. هنر نخستین سال پادشاهی داریوش، آفرینش حقیقی یک امپراتوری واقعی، برای نخستین بار بود: یک ساختار دولتی مبتنی بر ارتش، طبقات اجتماعی معینی که وفاداری‌شان به پادشاه بود و نه به برخی از نواحی جغرافیایی خاص، و فرّه‌ی (charisma؛ یعنی آگاهی و نیروی اخلاقی یک انسان) داریوش. وی بدین نکته پی برده بود که یک امپراتوری زمانی می‌تواند رشد و پیش‌رفت کند که دارای نیروی نظامی، اقتصاد و نظام‌های حقوقی درست و بی‌عیبی باشد، چنان که از این دعای او بر می‌آید: «[باشدکه] اهوره‌مزدا این کشور را از سپاه [دشمن]، قحطی و دروغ بپاید» (DPd 15-17). داریوش به محض آن که قدرت را به دست گرفت، امپراتوری خویش را بر پایه‌هایی استوار ساخت که برای نزدیک به دو سده ماندگار بود و حتا سازمان دولت‌های آینده را نیز، شامل امپراتوری‌های سلوکی و روم، تحت تأثیر قرار داد.lt;**ادامه مطلب...**>
داریوش - که خود یک سرباز بلندپایه بود، "هم سواره و هم پیاده" (DNb 31-45) - امپراتوری را به یک سپاه به راستی حرفه‌ای مجهز نمود. هخامنشیان پیشین بر سهمیه‌های نظامی منطقه‌ای، به ویژه سواره‌سپاه، متکی بودند و ظاهراً بر حسب ضرورت سربازگیری می‌کردند. داریوش اساساً به ایرانیان، شامل مادها، سکاها، بلخی‌ها، و دیگر مردمان هم‌تبار اطمینان و پشت‌گرمی داشت، اما بالاتر از همه به پارسیان: «اگر چنین می‌اندیشی "مرا از دیگری ترس مباد"، [پس] این مردم پارس را بپای» (Dpe 18-22). از آن پس تکیه‌گاه اصلی ارتش امپراتوری یک نیروی پیاده‌ی ده هزار نفره از سربازان به دقت برگزیده‌ی پارسی، یعنی جاویدانان بود، که از امپراتوری تا واپسین روزهای آن دفاع کرد (Curtius Rufus, 3.3.13).
داریوش بر حدود پنجاه میلیون نفر در بزرگ‌ترین امپراتوریی که جهان به خود دیده بود، فرمان‌روایی می‌کرد. اتباع (kara) او یا سرزمین‌های‌شان (dahyu) چندین بار به ترتیبی مختلف در بیستون و تخت جمشید فهرست، و نیز ترسیم شده‌اند. اما صورت قطعی و نهایی آن‌ها بر آرامگاه وی حجاری شده است. در برجسته‌نگاری آرامگاه او، داریوش و آتش شاهانه بر بالای «تخت» شاهنشاهی، که آن را سی پیکره‌ی هم‌تراز، که ملل امپراتوری را آن گونه که در سنگ‌نبشته‌ی ضمیمه‌ی آن تشریح شده (DNa 38-42) نمادپردازی می‌کنند، ترسیم گردیده است. این متن منزلت، آرمان‌ها، و کارهای بزرگ داریوش را منعکس می‌کند. وی خود را در آن به عنوان «شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای دارای همه گونه مردمان، شاه در این زمین دورکران، پسر ویشتاسپ، یک هخامنشی، یک پارسی، پسر پارسی، یک آریایی، دارای تبار آریایی» (DNa 8-15) معرفی می‌نماید. پس از آن، "کشورهای غیر پارس" در فهرستی که آشکارا مبتنی بر ترتیبی جغرافیایی در نظر گرفته شده، یکایک بر شمرده می‌شوند. به نوشته‌ی هردوت (3/89) داریوش "ملت‌هایی را که همسایه بودند در یک ایالت به هم پیوست، اما گاهی از [پیوستن] مردمان نزدیک‌تر چشم پوشی می‌کرد و جای آنان را به مردمان دورتر می‌داد". به کار بستن این طرح برای سرزمین‌های ثبت شده در گزارش برجسته‌نگاری نقش رستم، که در آن می‌توان غیر از پارس شش گروه از ملت‌ها را تشخیص داد، تقسیم سنتی ایرانی جهان را به شش ناحیه به یاد می‌آورد (بسنجید با افلاتون Leges, 3.695c، که گزارش می‌دهد قدرت [امپراتوری] در میان هفت بزرگ پارسی تقسیم شده بود).
تقسیم هفت‌گانه‌ی امپراتوری داریوش، که طرح و تصور جغرافیایی وی را نمایان می‌سازد، بدین شرح است:
1- ناحیه‌ی مرکزی، پارس (Parsa)، که خراج نمی‌پرداخت، هر چند برخی از بخش‌های آن اجناسی را [به مرکز] می‌فرستادند (هردوت3/97)، شاید برای دادن هزینه‌ی پادگان‌ها؛ 2- ناحیه‌ی غربی شامل: ماد (Mada)، ایلام (Uja)؛ 3- فلات ایران شامل: پارت (Parthava)، هرات (Haraiva)، باختر (Baxtri)، سغد (Sugda)، خوارزم (Uvarazmiya)، و زرنگ (Zranka؛ بسنجید با هردوت3/93، که به نوشته‌ی وی این سرزمین‌ها خراج اندکی می‌پرداختند)؛ 4- سرزمین‌های مرزی: رخج/ آرخوزیا (Harauvaiti)، ستگیدیا (Thatagu)، پیشاور (Gandara)، سند (Hindu)، و سکاییه‌ی شرقی (Saka)؛ 5- سرزمین‌های پست غربی: بابل (Babiru)، آشور (Athura)، عربیه (Arabaya)، و مصر (Mudraya)؛ 6- ناحیه‌ی شمال غربی شامل: ارمنستان (Armina)، کاپادوکیه (Katpatuka)، لودیه (Sparda)، سکاهای فراسوی دریا (Saka tyaiy paradraya)، تراکیه (Skudra)، یونانیان کلاه‌بر (Yauna takabara)؛ و 7- نواحی ساحلی جنوبی: لیبی (Putaya)، اتیوپی (Kusha)، مکران (Machiya)، و کاریه (Karka، یعنی مهاجرنشین کاریه‌ای در خلیج فارس).
مسؤولیت انتظام و هماهنگی اداره‌ی شاهنشاهی بر عهده‌ی "دیوان" بود، با اداره‌هایی مرکزی در تخت جمشید، شوش، و بابل. هر چند این پای‌تخت‌های امپراتوری مانند: بلخ، همدان، سارد، دسکولیون، و ممفیس نیز شعبه‌هایی داشتند. سازمان دیوان‌سالاری (bureaucratic) در خاورمیانه بسیار ریشه‌دار بود، اما داریوش این نظام را مطابق نیازهای یک امپراتوری متمرکز اصلاح کرد. زبان آرامی به عنوان زبان مشترک، به ویژه در بازرگانی، حفظ گردید و "آرامی شاهنشاهی" به زودی از هند تا یونیه گسترش یافت و آثاری ماندگار از سازمان هخامنشی را برجای گذاشت و به میراث نهاد.
زبان‌های ایلامی و بابلی، نوشته شده به خط میخی، در غرب آسیا مورد استفاده بودند، و زبان مصری، نوشته شده به خط هیروگلیف، در مصر متداول بود؛ با وجود این، به نظر می‌آید که داریوش در اوایل دوران پادشاهی‌اش گروهی از دانشمندان را برای ابداع یک سامانه‌ی (system) نوشتاری مخصوص به زبان پارسی، گمارده و به کار گرفته است؛ نتیجه‌ی این برنامه، ایجاد آن چه داریوش خط «آریایی» می‌نامد (یعنی خط میخی پارسی باستان؛ بسنجید با DB 4.88-89) و ساده‌ترین سامانه‌ی خط میخی که آثاری روشن از طرح و ساخته شدن بر پایه‌ی نشانه‌های خط میخی اورارتویی را در بردارد (M. Mayrhofer, "Uber die Verschriftung des Altpersischen," Historische Sprachforschung 102, 1989, p. 179) بود. هر چند این خط صرفاً «تشریفاتی» بود و تنها برای نگارش سنگ‌نبشته‌های رسمی استفاده می‌شد، با وجود این، خط مذکور در ساخت هویت اختصاصی و ممتاز امپراتوری پارسی سهیم بود.enik*

هر چند داریوش کبیر فتوح پیشینیان‌اش را یک‌پارچه نمود و بدان افزود، اما وی بزرگ‌ترین سهم خویش را در تاریخ پارس، به عنوان یک "مدیر" برقرار ساخت. او سازمان‌دهی امپراتوری را، که کورش کبیر آغازگر آن بود، در داخل ساتراپی‌هایی کامل نمود، و خراج‌های سالیانه‌ی حاصل از هر ایالت را تثبیت کرد. در طی دوران فرمان‌روایی داریوش کبیر، طرح‌های بلندپروازانه و دوراندیشانه‌ای برای توسعه و ترقی دادوستد و بازرگانی پادشاهی به اجرا گذاشته شد. سکه‌زنی، اوزان، و مقیاس‌ها قاعده‌مند شدند و راه‌های زمینی و دریایی گسترش یافتند. گروهی گسیل شده به رهبری اسکولاکس کاریاندایی با کشتی در رود سند به حرکت درآمد و راهی دریایی را از دهانه‌ی آن به مصر جست و جو کرد، و کانالی از رود نیل به دریای سرخ - که احتمالاً کار آن در زمان رهبر سرکردگان دلتای مصر، نَخوی یکم (سده‌ی 7 پ.م.)، آغاز شده بود، در زمان پادشاهی داریوش کبیر بازسازی و تکمیل گردید.
بدین سان، در حالی که اقداماتی برای متحدسازی مردمان گوناگون امپراتوری به وسیله‌ی یک سازمان اداری یک‌پارچه به انجام رسید، داریوش الگوی کورش کبیر را در حرمت نهادن به نهادهای محلی دینی دنبال نمود. وی در مصر، شماری از القاب افتخاری مصر را پذیرفت و به طور جدی از آیین‌های مصری پشتیبانی نمود. وی برای خدای آمون (Amon) در واحه‌ی خارگه پرستشگاهی ساخت، معبدی را به ادفو (Edfu) وقف نمود، و در دیگر معابد بازسازی‌هایی را به انجام رساند. داریوش به مصریان اجازه داد که آموزشکده‌ی پزشکی معبد ساییس (Saia) را دوباره برپا سازند، و به شهربان خود در مصر برای تدوین قوانین مصری، فرمان به مشاوره با روحانیان محلی داد. وی در سنت‌های مصری یکی از قانون‌گذاران و نیکوکاران بزرگ کشور به شمار آمده است. داریوش کبیر در 519 پ.م.، بر طبق فرمان پیشین کورش کبیر، به یهودیان اجازه داد که معبد اورشلیم را مجدداً بنا کنند. بنا به دیدگاه برخی منابع موثق، باورهای دینی شخص داریوش، چنان که در سنگ‌نبشته‌های وی بازتاب یافته است، تأثیرپذیری از آموزه‌های زرتشت را نشان می‌دهد، و معمول سازی دین زرتشت به عنوان دین دولتی پارس، به او نسبت داده می‌شود.
داریوش بزرگ‌ترین معمار شاهانه‌ی دودمان خویش بود، و طی دوران پادشاهی او، معماری سبک و شیوه‌ای را به خود گرفت که تا پایان امپراتوری پارس بدون تغییر ماند. در 521 پ.م. داریوش کبیر شوش را پای‌تخت خود ساخت، و در آن باروهایی را بازسازی کرد و تالار بار (آپادانا) و کاخی مسکونی بنا نمود. سنگ‌نبشته‌های بنیان‌گذاری کاخ داریوش در شوش توضیح می‌دهند که وی چگونه مواد و مصالح و هنرمندان را برای کار در این مجموعه از همه‌ی نواحی امپراتوری گرد آورد. در تخت جمشید، در زادبوم‌اش فارس، وی اقامتگاه شاهانه‌ی جدیدی را به منظور منتقل نمودن پای‌تخت پیشین در پاسارگاد، بنیان نهاد. باروها، آپادانا، تالار شورا، و کاخ مسکونی تخت جمشید به داریوش کبیر منسوب‌اند، اگر چه این بخش‌ها در زمان حیات او کامل نشدند. وی بناهایی نیز در همدان و بابل برپا نمود. *enik
اهرام در زیر جیره!!!:.

در زیر اهرام مصر در جیزه (واقع در جنوب غربی قاهره) مقبره های عجیبی کشف شد که تا زمان اکتشاف کسی از وجود آنها خبر نداشت. در یکی از این مقبره ها , که سرداب مانند است , استخوانهایی متعلق به انسان نیز به دست آمده است. حدود 12 میلیون تن سنگ برای ساختن بنای اهرام فراعنه مصر به روی هم قرار گرفته تا عظیمترین کار دستی بشر در روی زمین خلق شود. برای یافتن مقبرههای احتمالی دیگر در اهرام ابتدا از طریق دوربینهای اتوماتیک مخصوصی , پرتوها و امواجی مشابه امواج رادار به نقاط مختلف هرم ارسال شد اما هیچ گونه موفقیتی به دست نیامد. سپس از طریق بررسی جسدهای مومیایی شده درون اهرام , سرنخهایی پیدا شد که در نهایت به کشف عجیبترین مقبره های خدایان مصر باستان انجامید. این کشف غیرمنتظره باعث حیرت تمامی کاوشگران شد. در کنار یک قطعه سنگ عظیم کریستالی, راهرویی وجود داشت که دهانة آن بسته بود. این راهرو به 30 متری عمق زمین میرسید. درب ورودی این راهرو درست در کنار یکی از کانالهایی قرار داشت که سالها قبل کشف شده بود. این کانال راهی بود که به سر مجسمة 5/143 متری "کافرن" پسر فرمانروای بزرگ مصر منتهی میشد . یک گروه کاوشگر و باستانشناس از حدود یک سال قبل, عملیات کاوشگری و پژوهشی گستردهای را درون این کانال آغاز کردند . آنها ابتدا, با یک نردبان به عمق 12 متری این کانال رفتند. در انتهای این کانال به مقبرهای رسیدند که در آن 6 دخمة دیگر که در برابر یکدیگر حفر شده است , قرار داشت. این 6 دخمه نیز مقبره بودند و در دوتای از آنها تابوتهای سنگی شگفت انگیزی قرارداشت . اغلب تابوت ها بدون تزئین بودند و کتیبه های آنها از بین رفته است. "راینه اشتادل من" باستانشناس ساکن در قاهره , پس از بررسیهای مختلف گفت این تابوتها متعلق به 500 سال قبل از میلاد مسیح است و احتمالاً متعلق به ثرتمندانی بوده که اجازه داشتند تابوت بستگانشان را در زیر هرم مقدس قرار بدهند. البته این محوطه وسیع است و در آن, کانالی نیز برای رفتن به نقاط عمیقتر این مقبره ها وجود دارد. حفارها در هفتمین مقبرة موجود در این اتاق به سوراخ مربع شکلی در کف آن برخورد کردند که صدای شرشر آب از آن به گوش میرسد. تمام کانال کشف شده پر از آب جاری گل آلودی بود. هفته های متوالی به کمک پمپ های قوی و لوله های پلاستیکی , آب های موجود در این کانال تخلیه شد. "حواس"- یکی از باستانشناسان- از سرو صدای پمپ و گرد و غبار موجود در این فضا که تقریباً باعث شده بود کر و کور شود به ستوه آمده بود, اما سرانجام تمام آب کانال تخلیه شد و کاوشگران به دلیل آنکه دیوارهای کانال خیس و لیز بود بهوسیلة طناب به پایین رفتند. آنها حدود 29 متر پایینتر از سطح زمین به سردابة بزرگ دیگری رسیدند که آن هم مقبره بود, اما این فضا به گونهای طراحی شده که آبهای زیرزمینی, یک استخر در آن به وجود آورده اند. در وسط این استخر, تخته سنگی قرارداشت که به روی آن یک تابوت که اطراف آن را چهار ستون احاطه کرده بود, دیده میشد . پوشش روی این تابوت از بین رفته بود اما گلدان های شکسته و استخوان ها دارای قدمتی بودند که به حدود 1550 سال قبل از میلاد مسیح میرسد. چه کسی میتوانست در این مقبره دفن شده باشد.؟ "حواس" اعتقاد داشت که این سمبلی از مقبره "اورسیس" (خدای رود نیل ) است که طبق افسانه های مصر باستان به دستور "میتئوس" (خدای ابرها و آسمان ها ) توسط برادرش کشته شد و جسدش را به 14 قطعه تقسیم کردند. طبق همین افسانه ها , "ایزیس" همسر "اورسیس" موفق شد قطعات بدن همسرش را به یکدیگر وصل کند و به او حیاتی دوباره ببخشد . البته فرضیات "حواس " با واقعیت تطبیق نداشت . در کنار تابوت فرضی "اورسیس " استخوانهای اجساد دیگری نیز به چشم میخورد .
مجلة تخصصی آمریکایی "آرکئولوژی" ( باستان شناسی ) در آخرین شماره خود نوشت: این مکان , مقبره ای سمبلیک نیست, بلکه محل واقعی دفن مردگان بود. در هر صورت , کاوشگران و باستانشناسان از این کشف بسیار هیجانزده شدند , زیرا در تمامی نوشته های هرودت تاریخ نویس یونانی ( 490 تا 425 قبل از میلاد مسیح ) به این مقبره های باستانی اشاره شده است. برهمین اساس, این اعتقاد وجود دارد که به دستور "چئپس " (فرمانروای مصر ) در زیر اهرام, جزیره ای مصنوعی که اطراف آن را دریا احاطه میکرد , ساخته شده است . بنابراین آیا در این تابوت سنگی , اسراری از فرمانروای مصر وجود دارد , اغلب باستانشناسان بر این عقیده هستند که "چئپس" در سال 2528 قبل از میلاد مسیح مرده است ولی در مورد همین عقیده هم هنوز با معمّاهای بسیاری روبرو هستند. تاکنون "حواس" کشفیات خود را به صورت علمی و مستند منتشر نکرده است . بیشتر تحقیقات به روی سفال های به دست آمده انجام شده و هنوز در مورد اشیای دیگر و سنگهای مقبره , تحقیقات وسیعی صورت نگرفته است . همچنین در مورد کانال کوچکی که در قسمت غربی مقبره قرار گرفته , معماهایی وجود دارد. این تونل بسیار باریک است و به صورت افقی در امتداد صخره ها قرار دارد . بعضی از باستانشناسان این احتمال را میدهند که این یک راه زیر زمینی برای رفتن به داخل اهرام است. تحقیقات اولیه در مورد این تونل کوچک با شکست مواجه شد. به جهت فقدان ابزارآلات مناسب "حواس " از پسربچه کوچکی برای داخل شدن به این کانال استفاده کرد. این پسر بچه فقط توانست 6 متر داخل تونل بشود چون راه عبور بسته بود!


منبع: اشپیگل
ستون کرکس ها و اِاَنتوم پادشاه لاگاش ::.

اِاَنتوم سومین پادشاه لاگاش است که در کتیبه اش مدعی است اور و اوروک را تصرف کرده (2550 ق م حدوداً) و ظاهرا هم اوست که به سلسله اول اور پایان داده است وی به عیلام هم لشگر کشید و مرزهای شرقی عیلام را از دسته های عیلامی پاک کرد همچنان که در کتیبه اش می گوید :« با فتح کوه بزرگی در عیلام که ابهت آن وحشت می آفریند ». اِاَنتوم با شهر اومَّ نیز به نبرد پرداخت و به یاد غلبه بر آن شهر ستونی معروف( به ستون کرکس ها ) بر افراشت وی پیروزی خود را چنین توصیف می کند: « به نوای انلیل تور بزرگی بر روی آنان افکند و از انبوه جسد هایشان تلی در میانه دشت بر پا ساخت . آنان که جان به سلامت برده بودند به اِاَنتوم تسلیم شدند و در برابر او زانو زدندو گریستند » و همچنین دلیل اینکه این ستون را ستون کرکس ها می خوانند این است که پرندگان در روی کتیبه اجساد را پاره پاره میکنند – پس از مرگ اِاَنتوم در سومر هرج و مرج پیش آمده و مشخص نیست که کدام شهر بر دیگری تسلط داشته یا قدرت بیشتری داشته ولی در فهرست شاهان سومری اسامی شش پادشاه ماری آمده که به مدت 136 سال بر سومر حکمرانی داشته اند تا وقتی که پنجمین شاه لاگاش یعنی اِن تمنا جنگ بین لاگاش و اوحَّ آغاز شده است که هر دو ادعای پیروزی دارند و اینجا نشان می دهد که پادشاهان مطابق میل خود دستور می دادند که حجاران چه بنویسند . ( به همین علت باستان شناسان در مورد واقعی بودن کتیبه بیستون داریوش تردید دارند )
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]